سوت زدم به ریتم موزیکی که یادم نیست کی و کجا شنیدم، جلوییم فکر کرد میخام توجهشو جلب کنم. لبخند زد، فکر کردم موزیکو میشناسه! پرسیدم : اسمش چیه؟
گفت: نامزد دارم!
پرسیدم (با تعجب) : عجیبه، همچین چیزی خیلی برام اسم عحیبه! مطمعنی؟!
گفت : برو گمشو مریض!
تو خیالم گفتم : دارم خاب میبینم یا واقعا بیدارم و واقعیت شبیه خاب آشفته شده!!
یک ساعت خابم ده روز ماجرای عجیبه، بیداریمو درست نمیتونم درک کنم که بخام چیزب دربارش بگم!
...
مهدی اخوان ثالث...برچسب : نویسنده : jeevee بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت: 11:41